در ادامه برگزاری مراسم اختتامیه، سه تیم برتر دومین دوره برنامه Solve for Tomorrow معرفی شدند. هیات داوران این دوره، پس از مشاهده ارائه تیمها و ارزیابی راهکارها و نمونه محصول تیمها، در نهایت سه تیم برتر را معرفی کردند.
Design Thinking یک شیوه خلاقانه و در عین حال انسان محور است که دیدگاهی تازه در مورد چگونگی رویارویی با چالشها، خلق راهحلها و ایجاد تغییرات معنادار ارائه میدهد. در این مقاله قصد داریم ضمن معرفی Design Thinking در مورد اهمیت و کاربرد آن صحبت کنیم.
Design Thinking چیست؟
Design Thinking یک رویکرد حل مسئله است که ریشه در همدلی، خلاقیت و تکرار دارد. در Design Thinking پیش از هر چیز درک نیازها و دیدگاههای کاربران نهایی را برای توسعه راه حلهای نوآورانه در اولویت قرار میدهیم. Design Thinking فقط یک فرآیند مدیریتی برای غلبه بر مشکلات و چالشها نیست، بلکه طرز فکری است که همکاری، یادگیری مداوم و درک عمیق نیازهای انسان را تقویت میکند.
مراحل Design Thinking
Design Thinking با قرار دادن ماهیت تکرار در قلب خود، از روشهای خطی حل مسئله متمایز است. Design Thinking حول یک فرآیند چرخهای تکرار میشود که شامل همدلی، تعریف، ایدهپردازی، مدلسازی و آزمایش است. این رویکرد تکراری انعطاف پذیری را امکان پذیر، خلاقیت را تقویت و بهبود مستمر را در طول فرآیند طراحی ایجاد میکند.
1- همدلی Empathize
اولین مرحله از فرآیند Design Thinking، همدلی است، که شامل غوطهور شدن در تجربیات کاربران، برای به دست آوردن درک عمیق از نیازها، خواستهها و چالشهای آنهاست. دیزاینرها از طریق تکنیکهایی مانند مصاحبه، مشاهدات و نظرسنجیهای کاربران، بینشهایی را جمعآوری میکنند که مراحل بعدی فرآیند را نشان میدهد. این مرحله امکان همدلی با کاربران را فراهم کرده و چالشهایی را که ممکن است در ابتدای کار آشکار نشوند، روشن میکند.
2 – تعریف چالش Define
در این مرحله نیازها و خواسته های کاربران به یک بیانیه واضح و عملی از مشکل تبدیل میشود که فرآیند را هدایت میکند. در مرحله تعریف چالش با قالب بندی بیانیه مشکل به روشی انسان محور، اطمینان حاصل میشود که راه حلهای ارائه شده به جای علائم سطحی، نیازهای واقعی کاربر را برطرف میکنند.
3- ایده پردازی Ideate
این مرحله خلاقیت در مرکز توجه قرار میگیرد. یک طوفان فکری ایجاد میشود و طیف گستردهای از راه حلهای بالقوه برای حل مشکلِ تعریف شده، ارائه میشود. این مرحله تفکر واگرا را تشویق میکند، که در آن هیچ ایدهای خیلی عجیب و غریب یا غیر عملی به نظر نمی آید. با کاوش در بسیاری از احتمالات، دیزاینرها میتوانند راه حلهای نوآورانهای را که ممکن است در ابتدا آشکار نبوده، کشف کنند. همکاری و خلق مشترک نقش مهمی در این مرحله ایفا میکند، زیرا دیدگاههای متنوع میتواند به ایدههای قویتر و خلاقانهتر منجر شود.
4- نمونه سازی Prototype
هنگامی که ایدههای متنوعی تولید شد، مرحله بعدی نمونه سازی راه حلها است. در این مرحله، دیزاینرها نمونههای اولیه راهحلهای پیشنهادی خود را در ابعاد کوچکتر میسازند که میتواند از طرحهای ساده گرفته تا ماکتهای تعاملی را شامل شود.
نمونههای اولیه (Prototype) به عنوان نمایش ملموس راهحلهای پیشنهادی عمل میکنند و به دیزاینرها اجازه میدهند با ایدههای خود بهطور مؤثرتری ارتباط برقرار کنند و بازخورد را از ذینفعان و کاربران نهایی جمعآوری کنند. در این مرحله تاکید بر نمونه سازی سریع است، چرا که نمونههای اولیه سریع و با کمترین هزینه ساخته میشوند و سپس بر اساس بازخوردهای به دست آمده، تکرار خواهند شد. در حقیقت از ابتدا برای رسیدن به یک راه حل بینقص و کامل تلاش نمیشود و با تکرار و گرفتن بازخوردهای متوالی، در نهایت راه حل نهایی به دست میآید.
5- آزمایش Test
در نهایت، مرحله تست شامل قرار دادن نمونههای اولیه در اختیار کاربران و جمع آوری بازخورد از طریق مشاهده، مصاحبه و تست قابلیت خواهد بود. سپس از این بازخورد برای اصلاح و تکرار بیشتر نمونههای اولیه استفاده میشود. مرحله آزمایش به دیزاینرها اجازه میدهد مفروضات خود را تأیید کنند، مسائل بالقوه را کشف کنند و راه حلهای خود را بر اساس بینشهای دنیای واقعی اصلاح کنند. نکته مهم این است که مرحله آزمایش نقطه پایانی فرآیند نیست، بلکه سکوی پرشی برای تکرار و بهبود بیشتر است.
ماهیت تکرار شونده Design Thinking باعث ایجاد انعطاف پذیری و سازگاری در طول فرآیند میشود. دیزاینرها با گذراندن مراحل همدلی، تعریف، ایدهپردازی، نمونهسازی اولیه و آزمایش، میتوانند راهحلهای خود را بهطور مکرر اصلاح کنند و بینشها و دیدگاههای جدیدی را در طول مسیر به کار ببرند. این رویکرد تکراری، خلاقیت را با تشویق به آزمایش و اکتشاف، به جای پایبندی به پیش فرضهای سفت و سخت، پرورش میدهد. همچنین بهبود مستمر را ترویج میکند، زیرا هر تکرار بر اساس موفقیتها و شکستهای تکرارهای قبلی است که در نهایت منجر به راهحلهای قویتر و کاربر محور میشود.
تأثیر Design Thinking بر کسب و کار
Design Thinking فقط یک کلمه کلیدی نیست بلکه یک رویکرد تحول آفرین است که شیوه نوآوری، توسعه محصولات و تعامل کسب و کارها با مشتریان را تغییر داده است. تأثیر آن بر نتایج کسب و کار عمیق و قابل توجه است و منجر به افزایش رضایت مشتری و بهبود فرآیندهای توسعه محصول میشود.
افزایش رضایت مشتری
یکی از مهم ترین تأثیرات Design Thinking بر کسب و کار، توانایی آن در افزایش رضایت مشتری است. با قرار دادن همدلی در خط مقدم فرآیند طراحی، Design Thinking تضمین میکند که محصولات و خدمات متناسب با نیازها و ترجیحات خاص کاربران طراحی شدهاند. این رویکرد کاربرمحور، منجر به محصولاتی میشود که کاربرپسند و همسو با انتظارات مشتری هستند. در نتیجه، کسب و کارها میتوانند از سطوح بالاتری از رضایت مشتری برخوردار شوند که منجر به افزایش وفاداری، تکرار خرید و تبلیغات دهان به دهان شود.
توسعه محصولات و خدمات
Design Thinking ، نوآوری و خلاقیت را در سازمانها تقویت میکند و منجر به بهبود فرآیندهای توسعه محصول میشود. این روش با تشویق تفکر واگرا و آزمایش و تکرار، تیمها را قادر میسازد تا طیف گستردهای از احتمالات را کشف کنند و راه حلهای نوآورانهای را برای مشکلات پیچیده کشف کنند. این رویکرد تکرارمحور امکان نمونهسازی و آزمایش سریع را فراهم میکند و تیمها را قادر میسازد ایدههای خود را بر اساس بازخورد کاربر سریعاً تکرار و اصلاح کنند. در نتیجه، کسبوکارها میتوانند محصولات را سریعتر به بازار معرفی کنند، هزینههای توسعه را کاهش دهند و در بازاری پویاتر از رقبا پیشی بگیرند.
همکاری بین رشتهای
Design Thinking میتواند مانند پلی برای همکاری بین رشتهای عمل کند چرا که در ماهیت خود، تبادل غنی ایدهها و دیدگاهها را با تکیه بر تجربیات و دانش متنوع اعضای تیم تقویت میکند. هر فردی مجموعهای منحصر به فرد از مهارتها، بینشها و رویکردها را روی میز میآورد و فرآیند حل مسئله را با دیدگاههای چندوجهی غنی میکند. به عنوان مثال، تیمی متشکل از دیزاینرها، مهندسان، روانشناسان و کارشناسان کسب و کار میتوانند درک جامعی از نیازهای کاربر، امکانسنجی فنی، تاثیر روانی و قابلیت بازار هنگام پرداختن به یک چالش پیچیده، ارائه دهند.
علاوه بر این، Design Thinking با شکستن تابوها و تشویق ایدهپردازی متقابل، خلاقیت و نوآوری را وارد کار کرده و همکاری میان رشتهای را تشویق میکند. هنگامی که افراد از رشتههای مختلف با یکدیگر همکاری میکنند، روشهای متمایز، تکنیکهای حل مسئله و روشهای تفکر را با خود وارد مسیر حل چالش میکنند. این تنوع فکری، جرقهای بر خلاقیت زده و فرصتهای جدیدی را به وجود میآورد که منجر به خلق راهحلهای نوآورانهای میشود. با پذیرش دیدگاههای متنوع، تیمهای Design Thinking میتوانند رویکردهای غیرمتعارف را بررسی کنند، مفروضات را به چالش بکشند و دست به راهکارهای جدید بزنند.
هر رشته یک لنز و چشم انداز منحصر به فرد ارائه میدهد که از طریق آن میتوان چالش را بررسی و پیچیدگیها و تفاوتهای ظریفی را که ممکن است نادیده گرفته شده باشند آشکار کرد. به عنوان مثال، یک تیم طراحی مراقبتهای بهداشتی متشکل از متخصصان پزشکی، طراحان و فنآوران میتوانند تجربیات بیمار، گردش کار بالینی و قابلیتهای فنآوری را مداوم بررسی کنند و راهحلهای قویتر و مرتبطتری برای مشکلات بیمار ارائه دهند.
روندهای آینده
آینده Design Thinking نویدبخش شکلگیری چندین روند کلیدی است که بر نحوه رویکرد سازمانها برای حل مسئله، نوآوری و طراحی انسان محور تأثیر قابل توجهی میگذارند. این روندهای نوظهور منعکسکننده چشمانداز رو به پیشرفت فناوری، جامعه و تجارت هستند و فرصتها و چالشهای جدیدی را برای دیزاینرها ارائه میدهند.
ادغام هوش مصنوعی و یادگیری ماشین
با ادامه پیشرفت فناوریهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، نقش کلیدی این حوزه در فرآیندهای Design Thinking را نمیتوان نادیده گرفت. ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند با آنالیز حجم وسیعی از دادهها، الگوها را شناسایی کنند و به توسعهی راهحلها بپردازند.
همکاری از راه دور
تغییر جهانی به سمت کار از راه دور و همکاری مجازی، پذیرش ابزارها و بسترهای دیجیتالی برای فرآیندهای Design Thinking را تسریع کرده است. با تاکید بر همکاری از راه دور، میتوانیم شاهد باشیم که تیمها به طور یکپارچه در سراسر مرزهای جغرافیایی با هم کار کنند. ابزارهای همکاری مجازی، فناوریهای واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) برگزاری جلسات همهجانبه و تعاملی را برای دیزاینرها تسهیل میکنند و به تیمها اجازه میدهند تا راهحلها را از راه دور با کارایی و انعطافپذیری بیشتری، نمونهسازی و آزمایش کنند.
Design Thinking با قرار دادن ماهیت تکرار در قلب خود، از روشهای خطی حل مسئله متمایز است. Design Thinking حول یک فرآیند چرخهای تکرار میشود که شامل همدلی، تعریف، ایدهپردازی، مدلسازی و آزمایش است.
در ادامه برگزاری مراسم اختتامیه، سه تیم برتر دومین دوره برنامه Solve for Tomorrow معرفی شدند. هیات داوران این دوره، پس از مشاهده ارائه تیمها و ارزیابی راهکارها و نمونه محصول تیمها، در نهایت سه تیم برتر را معرفی کردند
نمونههای موفق بسیاری از همافزایی در پروژههای دانشجویی وجود دارند که نشان میدهند این رویکرد میتواند به موفقیتهای بزرگ منجر شود.این همکاریها با ترکیب ایدههای متنوع و ایجاد شبکههای قوی، فرصتهای جدیدی برای یادگیری و نوآوری فراهم میکنند